شیرین زبان دوست داشتنی
عشق منی جوجه با اون زبون شیرینت . عزیزدلم خدارو شکر و صدهزار شکر که تو بازم مثل قدیم شدی و حالت خوب شده. بزنم به تخته دیگه این چند وقت تلافی روزهای بیماریتو در آوردی و کلی ما رو خوشحال کردی. جوجه طلا که این روزا راه میری و واسه خودت شعرهایی که از کتاب خوندی رو می خونی. حسنی ده شلمرود و سلیمون بابا سلیمون و خرسه و کوزه عسل و این حرفا. اینکه خودت سرگرم خوندن میشی و میری تو دنیای بچگی خیلی جذابه. گاهی فکر میکنم که اینها قویترین انگیزه بابا و مامانت واسه تحمل همه مشکلات زندگی میشه. دعا میکنم همیشه لبهای هر سه تا تون خندون باشه و شادی و سلامتی تو زندگیتون برقرار. ...
نویسنده :
مامان طلا
12:27